تا آخرین لحظه

زندگی یک مهندس IT

تا آخرین لحظه

زندگی یک مهندس IT

جنگ

گرم ترین اشکها بی صدا ترین آنهاست.

خیلی ها فکر میکنن گریه هرچی پر سرو صدا تر باشه طرف درد بشتری کشیده! اما من فکر میکنم بی صدا ترین گریه ها دردمندانه ترین گریست چون وقتی بلند گریه میکنی بعدش حالت خوب میشه اما گریه بی صدا زخماتو برای همیشه تازه نگه میداره. کاش ما پسرها مثل خیلی از دخترها میتونسیم راحت گریه کنیم. دخترها خیلی راحت گریه میکنن و حالشون خوب میشه اما ماها همه چیز و توی خودمون نگه میداریم و از داخل خودمونو نابود میکنیم. یادم یه شخصیت ادبی گفته بود. ماه لکه های سیاهشو برا خودش نگه میداره و نورشو به بقیه میده! واقعا مسخرس چون ماه قرار نیست لکه ای به لکه هاش اضاف بشه اما آدما چی؟؟ این یعنی نابودی. هرچند خیلی وقتا حال پسرا با گریه هم خوب نمیشه. ماها معمولا پاسخمون به مشکلات منفعل نیست و  با مشکل وارد جنگ میشیم اما وای به روزی که این جنگیدن ممکن نباشه. اون موقع دیگه معلوم نیست سر از کدوم تیمارستان در بیاریم! بعضیا میان blogsky بعضیا میرون توی اتاق خودشونو حبس میکنن، بعضی ها از کارو زندگی میفتن و یا چند هفته مونده به امتحانا مثل آدم درس نمیخونن.

نظرات 2 + ارسال نظر
موثتفا رهیمی چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.heyboy.blogfa.com

منو یاد جکوب مارلی میندازی...
او اون شریک من بود . از مردم فقیر کلاهبرداری می کرد.. واقعا کارش عالی بود...سال آخر عمرش به من ۱۰۰۰ تا سکه داد که واسش یه سنگ قبر بسازم... اوه ولی من اونو انداختم تو دریا...
اگه گفتی این دیالوگ مربوط به کدوم انیمیشنه؟
آره مال اسکروجه. واقعا که زیباست داستانش.زیبا ترین داستانیه که تو عمرم شنیدم.(البته بعد از شیرین و فرهاد و لیلی و مجنون)
راستی نویسنده اش نمی دونی کی بود؟ من فراموش کردم. چیز نبود؟.....ویکتور هوگو..؟

مصطفی چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ

قالبت ولقعا زیباست من قبلا می خواستم این قالبو رو وبلاگم بندازم ولی نمی دونستم اینقدر زیباست.

در ضمن تا جایی که یادم میاد نظر قبلی آغشته به حرف زشتی نبود که به پاک کردن بیانجامه. من گفتم دیگه سایت یانی نمی رم ولی اینجا میام.

قالب که موقتیه در دسترس همه هم هست نمیشه تعارف بزنیم!! قراره یه قالب اختصاص فوق تخصصی برا خودم درست کنم
کدوم کامنت رو میگی؟؟ دوتا کامنت آخرت که تایید شد!! قبل ترشو میگی؟؟
راستش میخواستم کلا بایکوتت کنم این بود که الان دیگه پیش من کامنتی نداری اما اون ماجرایی که توی سایت هواداران یانی پیش اومد نظرم عوض شد. گفتم شاید بتونیم دوست باشیم. گفتم فقط شاید حالا از فردا نیای اینجا هی حرفای ناجور بزنیا
راستی توی وبلاگ نریمان نوشته بودی از آهنگ کاروانسرای کیتارو خوشت اومده!! منم دوستش دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد